داستان های ایرانی از زمانهای دورادور در کشورهای مختلف خواننده داشته است. شاید بپرسید چرا؟! چون فرهنگ ایرانیان برای مردمان دیگر جالب و جذاب است! اما داستان ایرانی یک تفاوت عمده با بقیه روایات کشورها دارد.
شهرت و تبحر ایرانیان در نوشتن داستان های کوتاه رئال (واقعگرایانه) و ناتورال(درشتنمایی واقعیت) بوده. چون از نظر نویسندگان و روشنفکران آن زمان، فرهنگ ایران دارای ناهنجاریهای بدی بوده است. به همین علت هم اغلب کمتر به فلسفی بودن داستان ها نظر میکردند. در نتیجه مفاهیمی را که از دیدگاهشان در جامعهای که زندگی میکردند مضحک بود، روی کاغذ میآوردند تا شاید مردم با لمس واقعیت این داستان ها، از این کارها رویگردان شوند.
از طرفی فرم آنها هم تفاوت زیادی با دیگر کشور ها دارد. مثلا داستان کوتاه آمریکایی مثل یک تکه نگاتیو فیلم است. یک صحنه را به دلخواه انتخاب میکند و همان را به صورت داستان کوتاه درمیآورد. مثل داستان کوتاه «پیرمردی بر سر پل» اثر «ارنست همینگوی». اما داستان کوتاه ایرانی، یک خط روایی مشخص و با پایانبندی های عمیق دارد. معمولا پایانبندی ها به طوری تعبیه میشوند که خواننده شوکه شود و برای مدتی به فکر واداشته شود. مانند داستان کوتاه «عروسک پشت پرده» اثر «صادق هدایت».
یکی از مسیرهای آرامش، خواندن داستان های کوتاه است. معمولا در هر سنی و با هر سلیقه ای می توان داستانهایی پیدا کرد که ما را با خود همراه کند و گذر زمان را از ما بگیرد. داستان ها گاهی برای ما آموزنده و گاهی صرفا سرگرم کننده اند. در ادامه میخواهیم چند نمونه از این داستان های را به شما معرفی کنیم تا شاید به مطالعه آنها ترغیب شوید.
داستانهای کوتاه ایرانی به پیشنهاد in37 :
- داستان کوتاه «پیراهن زرشکی» اثر «صادق چوبک»
صادق چوبک از نویسندگان صاحب سبک ایرانی است که به نوعی شاگرد هدایت بوده اما بعد از خوانش کتابهای فراوان، سبک خود را پیش میگیرد و حتی تا جایی پیش میرود که صادق هدایت او را به چالش و مبارزه داستان نویسی دعوت میکند! صادق چوبک اغلب در داستانهایش مثل یک ذرهبین عمل میکند. آنچیز را که به نظرش مضحک است و در جامعه نیاز به اصلاح دارد را برمیدارد و به حد امکان بزرگ میکند که زشتیهایش به چشم بیایند. داستان های او در سبک ناتورالیسم است.
داستان پیراهن زرشکی هم روایت جالبی دارد که حتی در قسمتهایی به یک فیلم سینمایی تبدیل میشود. این داستان در مجموعه «انتری که لوطیش مرده بود» به چاپ رسیده است و خواندنش همراه با داستان های دیگری مثل «پاچه خیزک» خالی از لطف نیست.
- داستان کوتاه «صورتکها» اثر «صادق هدایت»
صادق هدایت پدر داستان نویسی مدرن و معاصر ایرانی است که به علت خوانش و آشنایی با بزرگان ادب در فرانسه و هند، و تسلط بر ادبیات کهن ایرانی، نامش در تمام دنیا زنده مانده است. اغلب او را به علت رمان محبوب و معروفش یعنی بوف کور میشناسیم که الحق شاهکار او هم هست. اما داستان های کوتاه هدایت حتی در جایی از رمانش پیشی میگیرند.
داستان کوتاه صورتک ها اثری به یاد ماندنی از این نویسنده است که شرح یک رابطه عاشقانه بین پسری که در خانواده سنتی زندگی میکند اما با آنها مخالف است و دختری نسبتا مرموز که معلوم نیست از چه خانوادهای زاده شده. این اثر در مجموعه داستان سهقطره خون از همین نویسنده به چاپ رسیده است.
- داستان کوتاه «وسواس» اثر «بهرام صادقی»
بهرام صادقی نویسندهای به شدت خوش قلم است که ما او را در گروه نویسندگانی دیدهایم که از آن ها با عنوان «حلقه اصفهان» یاد شده است. بهرام صادقی به علت مسلط بودنش به زبان انگلیسی، قادر بود تا آثار روز دنیا را با زبان اصلی بخواند. به همین علت به عناصر و فرم و قوانین داستان کوتاه چیره بود. او در داستان هایش پلات را (یا همان لحظه شوکه کننده میانی) را در روایت رقیق میکند و گزارش هجو و حذل آمیز از واقعیت را در مقابل ما قرار میدهد. بهرام صادقی در داستان هایش قوانین کهن داستان را میکوبد و نابود میکند و قرارداد های جدید خودش را با خواننده میگذارد.
داستان کوتاه وسواس که در مجموعه «سنگر و قمقمه های خالی» از همین نویسنده به چاپ رسیده است، روایت مردی است که وسواسی شدید دارد تا جایی که حدودا به جنون رسیده. حالا خودتان بهرام صادقی و روایتش را با این موضوع آمیخته کنید و ببینید چه معجون خوشمزه و دلنشینی برایتان به وجود میآورد.